من که جیک و جیک می کنم برات
سه شنبه 18 اردیبهشت 1386
این روزها مامان خانم برای شرکت می خواهد ماشین بخرد. نمی دانم ما که اینقدر ماشین دوست داریم چرا یک ماشین برای ما نمی خرد. خوب ماشینی که برای تولدمان خریدند کوچک است، ما باهاش حال نمی کنیم!!؟ ما یک ماشین بزرگ دوست داریم مثل پرادو، اما مامان می گوید این خیلی بزرگ است. خوب کوچکترش را بخرید، مثل کمری، دیگه کمتر از کرولا نمی خواهم. تازه از بین کرولاها آن یکی که آبی سرمه ای بود را دوست دارم. البته این هایلوکس که مامان سوار شد هم بد نیست. اما مامان می گوید مال ما نیست برای کارگاه است! آخه آدم عاقل ماشین به این خوشکلی را نمی دهد ما باهاش رانندگی کنیم می فرستد کارگاه... ما که این قدر قشنگ فرمان را می گیریم دستمان و می چرخانیم... ما که دنده را عوض می کنیم...من که جیک و جیک می کنم برات
رادین فراری دوست
ما و بابا امیر در حال ماشین سواری
|