ما و قرار وبلاگی
یکشنبه 4 شهریور 1386
ما سر قرار وبلاگی نمی رویم. نه به خاطر انکه حالمان خوب نیست، نه به خاطر آنکه مامانمان کار زیاد دارد، نه به خاطر انکه وقت نداریم، به خاطر آنکه این مامان خانم خیلی خیلی تنبل شده است!!؟ چون آرش و نازنین جون مریض بودند و گفتند نمی تونن بیان مامان خانم به بهانه اینکه ما هم سرما بخوریم ما را نبرد سر قرار. آخه ما دلمان برای دوستانمان تنگ شده
ما هم در عوض با "ایییا" و "آیین" (ایلیا و آرین) و "یَیا" (کسرا) ان قدر بازی کردیم و دویدیم و شیطنت کردیم که نگو
اما قول می دهیم در قرار بعدی بدون هیچ بهانه ای حتما بیاییم
ما سر قرار وبلاگی نمی رویم. نه به خاطر انکه حالمان خوب نیست، نه به خاطر آنکه مامانمان کار زیاد دارد، نه به خاطر انکه وقت نداریم، به خاطر آنکه این مامان خانم خیلی خیلی تنبل شده است!!؟ چون آرش و نازنین جون مریض بودند و گفتند نمی تونن بیان مامان خانم به بهانه اینکه ما هم سرما بخوریم ما را نبرد سر قرار. آخه ما دلمان برای دوستانمان تنگ شده
ما هم در عوض با "ایییا" و "آیین" (ایلیا و آرین) و "یَیا" (کسرا) ان قدر بازی کردیم و دویدیم و شیطنت کردیم که نگو
اما قول می دهیم در قرار بعدی بدون هیچ بهانه ای حتما بیاییم
ما در حال مطالعه کتاب رفتار با کودک
نمی دانم این مامان خانم و بابا آقا برای چی هی بواشکی به ما که کتاب می خوانیم نگاه می کنند!!؟
|