ما به ماموریت می رویم
یکشنبه 14 مرداد 1386
ما با مامان خانم به ماموریت می رویم. در همین راستا چون قرار است مامان برود کارگاه و ما بمانیم پیش مهشید و پردیس و احتمالا شبها با مامان سری به بابا بزرگمان بزنیم و دیداری هم با پسر عمه هایمان داشته باشیم... هورا ... یعنی دیشب تا ساعت 12 داشتیم بازی می کردیم و انچنان بلایی سر این بابا آقا و مامان خانم آوردیم که بلافاصله پس از خوابیدن ما هر دو از خستگی غشیدند. به هر حال ما به اهواز می رویم و باید تمرین شب زنده داری کنیم.
خلاصه اینکه دوستان عزیز ما تا چهارشنبه شب که برگردیم ...بای
عکسهای تکراری به دلیل نبود عکس جدید
ای مامان تنبل!!؟
|