یباسم خیس تردم
دوشنبه 21 آبان 1386
در راستای زرنگ شدن مامان خانم ( این هفته مامان خانم نرفت ماموریت، مثل اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است) برای ما پست جدید می نویسد
ما دیشب مهمانی بودیم، تولد عمو فرشاد دبی دبی بود. قرار شد من با عمو فرشاد و خاله مریم برم دبی دبی. بعدش هم کلی با صهبا جون بازی کردیم. بعد هم که کلی از این دوستان مامان را ردیف نشاندیم و برایشان چای دم کردیم و کیک تولد خوراندیمشان. جای همه دوستان خالی. طبق معمول هم مامان و بابا یادشان رفته بود دوربین بیاورند و ما بی عکس ماندیم. خاله مریم زودباش عکسها را برای ما بفرست
مامان: مامان اسمت چیه؟
ما: چی؟
مامان: چی؟
ما:چی؟
مامان: رادینه...؟
ما: آدااااانمش
مامان: باباییه....؟
ما: بابایی امیر
مامان: بابایی امیره چی؟
ما : چی؟
مامان: امیره...؟
ما: آدااااا نمش
مامان: مامان چی؟
ما: مامان مهیک
مامان: مهرکه...؟
ما: مامان مهیک گوگویی!!!؟
ما و پارک قیطریه




پ.ن: ما تصمیم گرفتیم از این به بعد کامنتهای دوستانمان را در کامنتدونی جواب بدهیم. از انجا که این روش به نام عمو خوابالو ثبت شده است در اینجا رسما از ایشان اجازه می گیریم که فردا به کسی توهینی نشود
|