Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

۱۳۸۶ مهر ۲, دوشنبه

ما و اهواز و بلبل زبانی

دوشنبه 2 مهرماه 1386
.ما به سلامتی از اهواز بر گشتیم. خیلی خیلی جای همه دوستانمان خالی بود. کلی خوش گدشت ما با اییین (آرین) و ایییا ( ایلیا) و جایید (جاوید) پسر عمه هایمان کلی بازی و خوشی کردیم
چند روز که پیش "آله دون" و "میید" (مهشید) و پییس (پردیس) بودیم، فقط نفهمیدیم چرا پردیس این همه توت خشک روی میزش داشت که ما همه را خوردیم. البته مامان می گویدپردیس امسال امتحان مهمی دارد و باید توت زیاد بخورد. ما هم دوست داریم از این امتحانهای مهم داشته باشیم . به ما هم توت بدهید
مامان از دیروز خیلی خوشحال است. می گوید ما در خانه داریم اینترنتی می شویم و دیگر لازم نیست سرکار دوربین راببرد که برای ما وبلاگ بنویسد. البته ما که چشممان آب نمی خورد اینقدر که مامان خانم ما چت می کند وقتی برای وبلاگ نوشتن برای ما باقی نمی ماند. این است که تصمیم گرفته ایم خودمان دست به کار شویم... منتظر باشید... به زودی رادین جدید می آید

آرین، ایلیا و رارایی
نوه ها در حال تماشای کارتون حطرناک
این هم دو نوازی پیانو و ضرب کاری از رارایی و ایلیا
اینقدر شیطنت کنی معلومه این طوری ولو می شی شیر می خوری ، بچه!!؟