*رادین تنها، رادین خسته، رادین... آبوجی بوجی بوجی
دوشنبه 14 اسفند 1385
باز فردا مامانمان می رود ماموریت و ما با بابایمان تنها می مانیم. بابایی هم که کار دارد و دیر می رسد خانه و خلاصه ما می مانیم و فرشته، پرستارمان و این مامان جونمان که همیشه زحمت نبود مامان را می کشد
.این هم عکسهای اهواز که قول داده بودم

و*- عبارت جدیدمان که هنوز مامان معنی عمیق آنرا درک نکرده، یک جیزی توی مایه های خوشحالم، دوست دارم، سرم شلوغه، تنها هستم، خواب هستم برای همه مواقع حتی توی خواب
|