*رادین تنها، رادین خسته، رادین... آبوجی بوجی بوجی
دوشنبه 14 اسفند 1385
باز فردا مامانمان می رود ماموریت و ما با بابایمان تنها می مانیم. بابایی هم که کار دارد و دیر می رسد خانه و خلاصه ما می مانیم و فرشته، پرستارمان و این مامان جونمان که همیشه زحمت نبود مامان را می کشد
.این هم عکسهای اهواز که قول داده بودم
ما، جاوید، بابا، عمه اهدا، آرین و مامان بزرگ
!!! بدون شرح
جنگ میان پسر عمه هایمان
!!! جاوید بابا ولم کن
شیرین کاری جدید ما، اسب سواری در حالت ایستاده
!!! بدون شرح
جنگ میان پسر عمه هایمان
!!! جاوید بابا ولم کن
شیرین کاری جدید ما، اسب سواری در حالت ایستاده
و*- عبارت جدیدمان که هنوز مامان معنی عمیق آنرا درک نکرده، یک جیزی توی مایه های خوشحالم، دوست دارم، سرم شلوغه، تنها هستم، خواب هستم برای همه مواقع حتی توی خواب
|